درباره پنج تا شش سالگی اینجا بخوانید
حالا دیگر او بیشتر می خواهد خوشحال باشد پس به طرف کارهایی جذب می شود که او را خوشحال می کند. در این سن دیگر احساسات به عمق او نفوذ پیدا کرده است و او احساساتش را بروز می دهد و احساسات اطرافیانش را نیز دریافت می کند به همین دلیل است که سعی می کند از احساسات بد دوری کند و با همکاری در کارها به دیگران کمک کند تا حس خوشایندی نسیبش شود. اگر بتوانید او را تشویق به ورزش کردن در این سنین کنید به راحتی می توانید قوانین را به او آموزش دهید قوانین زندگی و رعایت آن بسیار حائز اهمیت است.
کودک در این سنین، وسایل خانه و اسباب بازی هایش را دستکاری می کند، خیال پردازی می کند و در رویا فرو می رود تا دنیای اطرافش را آنگونه که خلاقیت اش اجازه می دهد تصور کند، محیط خود را آن گونه که خودش می خواهد تغییر می دهد و … .
سرکوب این رفتارها و تحمیل نظم پادگانی بر کودک به گونه ای که صرفاً باید از نظامات از پیش تعیین شده تبعیت کند، خلاقیت را در او می کشد و کودک را دچار احساس گناه می کند. کسی که در کودکی به خاطر دستکاری اسباب بازی ها یا تغییر چینش وسایل اتاق اش مدام تنبیه شده و احساس گناه کرده، در بزرگسالی، فرد خلاقی نخواهد بود و این اجازه را به خود نخواهد داد که گناه بزرگی به نام خلاقیت مرتکب شود، قدرت حل مسأله داشته باشد و زندگی اش را بهبود بخشد.
والدین و مربیان در این سال ها، باید با کودک همراه و همدل شوند و با روش هایی مانند قصه گویی، بازی، رفتارهای هدفمند در برابر کودک و… رویکردهای مناسب را به او یاد دهند تا کودک بدون آن که در وادی احساس گناه بیفتد، از رفتارهای نامناسب دوری کند و اجتماعی شود.
“اعتماد، استقلال و ابتکار”، سه رکن اساسی در زندگی هر فرد است؛ هر که این سه را دارد، زیرساخت های موفقیت و شادکامی در سرتاسر زندگی اش را خواهد داشت و هر که این ها را ندارد، زندگی سختی پیش رو خواهد داشت. همه این سه رکن، در همان 6 سال نخست زندگی تعیین تکلیف می شوند. از این روست که روان شناسان می گویند 90 درصد شالوده شخصیتی انسان در 6 سال نخست زندگی شکل می گیرد، درست مانند یک ساختمان که ابتدا “فونداسیون و اسکلت بندی” اش شکل می گیرد و بعد از آن، هر اتفاقی در ساخت و ساز، حول این محور اولیه خواهد بود.

پاسخی بگذارید